Web Analytics Made Easy - Statcounter

ساعت 24 - حس نسبت یعنی توانایی فهم یا ارزیابی یا قضاوت درست در مورد میزان جدی‌بودن و اهمیت نسبی امور و نیز درک اندازهٔ نسبی چیزها در موقعیتی که هستند. حس نسبت مانند سایر توانایی‌های رشدی و شناختی باید در کودکی و در فرآیند تربیت شکل بگیرد، سپس در مدرسه تکامل یابد و بخش‌های دیگر آن نیز در فرآیند زندگی طبیعی و اجتماعی کامل شود.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

قاعدهٔ کلی در خانوادهٔ ایرانی، تربیت معیوب حس نسبت است

شکل‌گیری معیوب حس نسبت، در سطح ملی، گاهی به فاجعه‌های عظیم انجامیده است. در حمله اعراب به ایران، رستم فرخزاد که یکی از بزرگ‌ترین سرداران و نوابغ نظامی روزگار خویش بود، با آنکه لشکری قویم و حشمتی عظیم داشت، چون حس نسبتش درست کار می‌کرد از جنگ پرهیز می‌کرد و به یزدگرد سوم پیشنهاد پاسخ مثبت به درخواست مصالحه از طرف اعراب را داد. اما یزدگرد که حس نسبتش معیوب بود و اعراب را خیلی دست‌کم گرفته بود، به رستم گفت که اگر او به جنگ نرود،‌ خودش فرماندهی سپاه ایران را بر عهده می‌گیرد و به جنگ خواهد رفت. و چنین شد که رستم مجبور شد به جنگ با اعراب برود. جنگی که نهایتاً به مرگ رستم فرخزاد و شکست ایرانیان انجامید و مسیر تاریخ ایران را تغییر داد.

در عصر قاجاران نیز، جنگ‌های ایران و روس که نهایتاً به شکست ایران و پذیرش عهدنامه‌های گلستان و ترکمانچای و جداشدن بخش‌های بزرگی از سرزمین ایران انجامید، حاصل همین معیوبی حس نسبت ایرانیان بود. فرقی نمی‌کند خواه این جنگ‌ها با حکم جهاد علما شروع شده باشد یا با فرمان پادشاه،‌ هر دو گروه تصور درستی از قدرت همسایه شمالی (روسیه تزاری) که جمعیتش بیش از ۵ برابر ایران، وسعتش بیش از دوازده برابر ایران و بودجه دولتش دویست برابر بودجه دولت ایران بود، نداشتند و با این حس نسبت معیوب، وارد جنگ‌هایی شدند که سرزمین ما را پاره‌پاره کرد. داستان حس نسبت معیوب ایرانیان پی‌درپی تکرار شد و همچنان ادامه دارد. بر اساس محاسبه نقشه گوگل، مساحت خیابان آزادی،‌ یعنی از ورودی میدان آزادی تا ورودی میدان انقلاب، ۲۳۰ هزار متر مربع است. یعنی اگر در هر متر مربع یک نفر بایستد، و هیچ فاصله‌ای بین افراد نباشد و در جوی کنار خیابان و باغچه‌ها و سقف کیوسک‌ها و ایستگاه‌های اتوبوس هم پر از آدم باشد، جمعاً ۲۳۰ هزار نفر جا می‌گیرد. ولی چهل سال است اگر جمعیتی برای تظاهرات رسمی بیرون بیاید که نسبتاً خیابان آزادی را پر کند، صداوسیما می‌گوید میلیون‌ها نفر آمدند و این حس نسبت خطا آنقدر عادی شده است که هیچ‌کس متوجه یا متعرض آن نمی‌شود.

و آخرین بار آن در سند چشم‌انداز بیست‌ساله بود که گفتند ما باید ظرف بیست سال (از ۱۳۸۴ تا ۱۴۰۴) در همه شاخص‌های مهم ملی، به «رتبه اول» منطقه برسیم؛ و بعد دقیقاً، بر اساس همین حس نسبت معیوب، همین بیست سال را که باید تبدیل به بیست سال همبستگی و تلاش ملی برای جهش‌های اقتصادی و اجتماعی جدی اما آرام و بی‌تنش می‌شد، به یکی از پرتنش‌ترین و بی‌ثبات‌ترین دوران روابط خارجی ایران در صدساله اخیر، تبدیل کردند.

اینکه ما چهل سال است شعار مرگ بر آمریکا می‌دهیم؛ نیز همان حکایت ضعف در حس نسبت است. کشوری که جمعیتش یک‌چهارم جمعیت آمریکا، مساحتش یک‌ششم مساحت آمریکا، اقتصادش یک‌چهلم اقتصاد آمریکا، ماهواره‌های نظامی‌اش یک‌شصتم ماهواره‌های نظامی آمریکا، بودجه نظامی‌اش یک‌صدم بودجه نظامی آمریکا و تعداد هواپیماهای بدون سرنشینش یک‌هشتصدم آمریکاست، با چه منطقی می‌خواهد در قدرت سیاسی و نظامی با آمریکا هماوردی کند؟ می‌بینید؟ هنوز گرفتار همان خطای در حس نسبتی هستیم که در زمان قاجاران داشتیم و وارد جنگ‌های ایران و روس شدیم. به گمان من قدرت اصلی و مرکزی جامعه امریکا پویایی و توانایی این جامعه در اصلاح مستمر حس نسبت است. این همان چیزی است که پایه قدرت اقتصادی، سیاسی و نظامی آمریکا در قرن اخیر بوده است. طبیعی است که در آمریکا نیز خطای حس نسبت شکل می‌گیرد اما کوتاه‌مدت است و به‌سرعت خودش را اصلاح می‌کند

 صفحه تلگرامی  محسن رنانی

در کشورهای توسعه‌یافته هم البته گاهی مردم یا سیاست‌مداران گرفتار انحراف در حس نسبت می‌شوند اما چون سیستم عقلانی و تکامل‌یافته است به‌محض آنکه سیستم متوجه شد، آن خطا را اصلاح می‌کند. در قرن بیستم هیتلر نمونه یک حس نسبت کاملاً معیوب بود که به علت کاریزمای او، این حس به کل جامعه آلمان نیز منتقل شده بود. هم ملت آلمان و هم جهان خیلی هزینه دادند تا این خطا اصلاح شد.

در سال‌های اخیر، ترامپ و احمدی‌نژاد نیز هر دو دچار مشکل در حس نسبت بودند. اما آمریکاییان و به‌طور کلی دنیای غرب به محض آنکه متوجه این انحراف و خطرات آن شدند، کل سیستم، حتی خود هم‌حزبی‌های ترامپ، دست‌به‌دست هم دادند تا این خطا را اصلاح کنند. اما در کشور ما وقتی یک سیاست‌مدار با حس نسبت معیوب بر سرکار می‌آید، و مثلاً قطعنامه‌های سازمان ملل را کاغذپاره می‌خواند، پاداش می‌گیرد و برای او کف می‌زنند. تفاوت توسعه‌یافتگی و نیافتگی در همین بزنگاه‌ها آشکار می‌شود. خیلی هوش بالایی نمی‌خواهد که سیاست‌مداری بفهمد در این دنیای پیچیده و اقتصاد جهانی یکپارچه‌شده و مناسبات سیاسی درهم‌تنیده، نباید قطعنامه‌های مهم‌ترین نهاد سیاسی و امنیتی جهانی را کاغذپاره بخواند، و نمی‌توان در یک تریبون رسمی گفت فلان کشور باید از نقشه زمین حذف شود، مگر اینکه او گرفتار بیماری حس نسبت باشد.

دوازده سال پیش یک کارشناس برجسته حوزه اطلاعات به من گفت‌ شواهد زیادی موجود است و تقریباً محرز است که اسرائیل سعی دارد در دفاتر و بیوت مقامات کشور و مراجع تقلید نفوذ کند و ظاهراً این را مقامات اطلاعاتی کشور هم می‌دانند، فقط آنها نمی‌توانند مسیر نفوذ را کشف کنند. دستگیری‌هایی که به‌عنوان جاسوس اسرائیل، در سال‌های اخیر در میان نزدیکان و اعضای دفتر تعدادی از مقامات کشوری و لشکری رخ داده است،‌ و نیز ترورهای ده سال اخیر، همگی مؤید این ادعای آن کارشناس است. اما به گمان من مهم‌ترین پیامد و خسارت این نفوذها، ترور شخصیت‌ها یا انتقال اطلاعات حساس نیست، بلکه این است که به احتمال زیاد اسرائیلی‌ها از طریق این نفوذها، حس نسبت مقامات ما را به انحراف می‌کشند که موجب اتخاذ مواضع یا جهت‌گیری‌های سیاسی می‌شود که در نهایت به‌نفع اسرائیل تمام می‌شود. از نظر روان‌شناسی، به‌انحراف‌کشاندن حس نسبت، کار پیچیده‌ای نیست. می‌شود احتمال داد که آقای احمدی‌نژاد یکی از سوژه‌هایی باشد که اسرائیل بر روی انحراف حس نسبت او از طریق نفوذی‌ها سرمایه‌گذاری کرده باشد. آخر برای من مفهوم نیست که چرا بیشتر مواضع ضد اسرائیلی آقای احمدی‌نژاد نهایتاً به نفع اسرائیل تمام ‌شد.

در آذر ۱۳۸۸ وقتی برای نقد طرح هدفمندسازی یارانه‌ها، در دانشگاه اصفهان در مناظره‌ای با مرحوم دکتر جمشید پژویان،‌ مشاور اقتصادی دولت نهم، شرکت کردم، پس از مناظره، با او در پارک سنگی دانشکده اقتصاد قدم زدیم. من هم در دهه شصت دانشجوی دکتر پژویان بوده‌ام و هم با او دوست بودم. گفتم دکتر جان، وضعیت آقای احمدی‌نژاد و گروهش از یکی از این سه حالت بیرون نیست. حالت اول این است که آقای احمدی‌نژاد و گروهش، آن‌گونه که برخی القاء می‌کنند، به باطن این عالم وصلند و اطلاعات پشت پرده دارند و به اتکای آن اطلاعات این‌ مواضع و رفتارها را اتخاذ می‌کنند. اما به‌ نظر نمی‌رسد چنین باشد. چون کسی که به چنان مقام معنوی رسیده است که به او هدایت غیبی می‌رسد، باید در مدراج اخلاقی و عرفانی خیلی بالا باشد؛ یعنی هم تقوا و کفّ نفس داشته باشد، هم طمأنینه قلبی داشته باشد و هم رفتارش بر مدار اخلاق بچرخد. حالت دوم این است که بگوییم ایشان و گروهش خیلی ساده‌انگارند و بهره هوشی پایینی دارند و این رفتارها و گفتارها و سیاست‌های‌شان از سر کم‌فهمی و حماقت است. به نظرم این هم نیست. چون هم سوابق تحصیلی آنها نشان می‌دهد که آی‌کیوی بالایی دارند و هم زرنگی‌هایی که در مسائل مختلف دارند نشان می‌دهد که بسیار باهوشند. حالت سوم این است که بگوییم آنها آگاهانه یا ناآگاهانه از جایی هدایت می‌شوند تا کشور را تخریب کنند و من گمانم بر این است. و بعد اینجا دلایلم را در این مورد که چرا معتقدم سیاست‌های دولت نهم و به‌ویژه طرح هدفمندسازی آسیب‌ها و تخریب‌های جدی برای کشور به همراه دارد (مطالبی که صلاح ندیده بودم در مناظره بگویم) را با ایشان مطرح کردم. دکتر پژویان لبخندی زد و چیزی نگفت؛ و من چون احساس کردم دوست ندارد وارد این گفت‌وگو شود، ادامه ندادم.

.

در کلیپی دیدم وزیر اطلاعات در مصاحبه‌ای می‌گفت وقتی آقای روحانی از من برای وزارت اطلاعات دعوت کرد گفتم من هیچ سابقه اطلاعاتی ندارم، پذیرش چنین مسئولیتی «آورده» می‌خواهد. آقای روحانی گفت «علوی تو آورده نداری؟ تو پسر فاطمه زهرایی، از مادرت کمک بخواه». این همان حس نسبت آسیب‌دیده در مقامات ماست که در این مورد، حاصلش‌ می‌شود نفوذ عوامل اسرائیل در دستگاه‌های اطلاعاتی ما.

احتمال دارد شرایط پراسترس بلندمدت در ایران، بادامه مغزی ایرانیان را به‌تدریج بزرگ کرده باشد. مثلاً سه سال پیش تهران جزء شش شهر پراسترس دنیا معرفی شد. به همین علت ما سال به سال شاهد افزایش پرخاشگری ایرانیان از یک سو، و افزایش انواع بیماری‌ها مانند سرطان و اِم‌اِس، از سوی دیگر هستیم. بنابراین شاید یکی از علل تشدید درهم‌ریزی حس نسبت ایرانیان در سال‌های اخیر، بزرگ‌شدن بادامه مغزی آنها باشد.

این روزها پی‌درپی شاهد پایین‌آمدن آستانه تحمل ایرانیان در کوچه و بازار هستیم. وقتی هزاران ایرانی فقط به خاطر انتشار یک عکس از پیروزی در مقابل تیم ایران، توسط لیونل مسی، به صفحه او در اینستاگرام حمله می‌برند و سیلی از فحاشی را نثار این بازیکن برجسته فوتبال می‌کنند؛ یا وقتی به‌سبب یک اشتباه کوچک یک هنرمند او را در شبکه‌های حقیقی و مجازی از هستی ساقط می‌کنند؛ یا وقتی سیاست‌مداری به‌سبب خستگی یا بی‌دقتی یک جمله نامناسب را به‌کار می‌برد، سیلی از تمسخر در شبکه‌های مجازی راه می‌افتد، نشانه‌های ازکارافتادن سیستم تنظیم هیجان اجتماعی و بنابراین به‌هم‌خوردن حس نسبت‌ جمعی ایرانیان است. به گمانم سیستم تنظیم هیجان جامعه ما به‌هم ریخته و حس نسبت آن به‌صورت پایدار معیوب شده است.

این روزها، که مناسبات سیاسی و امنیتی در منطقه آشفته شده است و ناامنی‌هایی نظیر ترور اخیر در کشور رخ داده است، همه به‌ویژه مقامات کشور، باید مراقب باشند که گروه‌های اندکی که در مقایسه میان توانایی‌ها و امکانات ما با دنیا دچار ضعف و انحراف جدی در حس نسبت هستند و به‌واسطه کمیِ آگاهی یا منافع احتمالی بر طبل تندروی و درخواست پاسخ قاطع می‌کوبند، فضا را به دست نگیرند و ما را به‌سوی واکنش‌های هیجانی نبرند. شکست در یک نبرد، بهتر از آن است که جنگ را ببازیم. ما اکنون بیش از هر زمان دیگر در کل تاریخ بعداز انقلاب، نیازمند عقلانیت در تصمیم و طمأنینه در اقدام هستیم. سیاست‌مداران و نظامیان مراقب باشند که با گفتارشان در این واقعه اخیر حس نسبت ایرانیان را به انحراف نبرند و شرایط را پیچیده نکنند، قول‌های نابه‌جا ندهند و تهدیدهای توخالی نکنند. فراموش نکنیم که در گذشته بابت انحراف در حس نسبتمان خطاهای فراوانی در سیاست‌خارجی و داخلی کرده‌ایم. دیگر فرصت چنین خطاهایی را نداریم.

و نکته آخر:‌ همین تخریب حس نسبت است که باعث شده است در ایران هیچ‌کس در جای خود نباشد. وقتی در جامعه‌ای نسبت‌ها به‌هم می‌ریزد و حس نسبت تخریب می‌شود دیگر هیچ‌کس در جای خود نمی‌ماند و همه می‌خواهند جای دیگری باشند. و این یک غصه فرهنگی و یک قصه تاریخی است که گویا از خیلی دور در جامعه ما ریشه داشته است.

منبع: ساعت24

کلیدواژه: احمدی نژاد حس نسبت ایرانیان آقای احمدی نژاد حس نسبت حس نسبت بیست سال جنگ ها

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت www.saat24.news دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «ساعت24» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۰۵۲۶۷۲۴ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

محمود احمدی نژاد به خارج از کشور رفت /علت چیست؟ +تصاویر

به گزارش خبرگزاری خبرآنلاین به نقل از کانال تلگرامی دولت بهار، محمود احمدی نژاد رئیس دولت های نهم و دهم، به منظور شرکت در یک نشست علمی و تخصصی پیرامون « ارزش های مشترک در محیط زیست جهانی» امروز عازم بوداپست پایتخت مجارستان شد.

این سفر در پاسخ به دعوت رسمی گرگلی دلی رئیس «دانشگاه ملی لودوویکای» مجارستان انجام شده است.

این نشست علمی از ۱۷ الی ۲۱ اردیبهشت در بوداپست برگزار می شود و طی آن، احمدی نژاد به عنوان میهمان ویژه در باره اهمیت و ضرورت مقابله با تهدیدها و آسیب های وارده به محیط زیست سخنرانی می کند.

دانشگاه ملی لودوویکای بوداپست، فعالیت آموزشی خود را به طور متمرکز در حوزه خدمات عمومی و مدیریت دولتی به انجام می رساند و ریاست آن توسط رئیس جمهور مجارستان منصوب می شود.

۲۷۲۱۸

برای دسترسی سریع به تازه‌ترین اخبار و تحلیل‌ رویدادهای ایران و جهان اپلیکیشن خبرآنلاین را نصب کنید. کد خبر 1903433

دیگر خبرها

  • احمدی‌نژاد در بوداپست چه می‌کند؟ دولت مجارستان: سفر دانشگاهی است و به ما ربطی ندارد
  • وقتی احمدی‌نژاد اسم قوچ ارمنی را برای اولین‌بار شنید؛ یک خاطره جدید و عجیب از حضور احمدی‌نژاد در یک جلسه محیط زیستی (فیلم)
  • تصاویری جدید از محمود احمدی نژاد در خارج از کشور درحال خوش و بش کردن
  • هدیه جالب عربستان به زائران حج امسال
  • تصویری قدیمی از بوسه بر پیشانی احمدی‌نژاد روی باند فرودگاه
  • ببینید | اسکورت سنگین محمود احمدی‌نژاد به محض ورود به بوداپست مجارستان
  • تصاویر اسکورت محمود احمدی‌نژاد در سفر خارجی
  • احمدی نژاد به مجارستان رفت + عکس
  • احمدی نژاد عازم مجارستان شد
  • محمود احمدی نژاد به خارج از کشور رفت /علت چیست؟ +تصاویر